مینویسمت
روی کاغذی که سالهاست
چشمهایت را
در آن جا گذاشتهای
به آخر سطر که میرسم
پلک نزن
میترسم
گرد نبودنت
لای مژههایت
گیر کند
((مریم حیدریان))
" دو فنجان چای "
دوستم دارى، میدانم.
من این را
از نگاهى که میتابد به من
آکنده از عشق
از کلام سادهى بیزیورى
برخاسته از دل
از دو فنجان چاى در دستان گرمت
براى خلوتى کوتاه و زیبا،
میخوانم
ظرافتهاى گلچین تو را از بوتهى عشق
حواس ریزبینِ این زن عاشق،
خوب میفهمد
((نیسانه قادرى))
نتونستن گاهی اوقات کلمه ی غم انگیزیِ،
گاهی اوقاتم خیلی شیرینه!
مثلا وقتی کسیُ دوست داریُ
نمیتونی بهش بگی خیلی غم انگیزه...
یا مثلا وقتایی که حرفی تو دلت سنگینی میکنه
و نمیتونی به زبون بیاریش...
اما یه وقتایی نتونستن خیلی شیرین میشه...
مثلا وقتایی که نمیتونین ازهمدیگه بگذرین،
وقتایی که نمیتونین دوری همو تحمل کنین،
وقتایی که نمیتونین عاشق هم نباشین...!
((المیرا دهنوی))