غم نوشته های شعر

غم نوشته های من به زبان شعر

غم نوشته های شعر

غم نوشته های من به زبان شعر

تو را به موسیقی باد و باران

پاییز باشد و

کسی نباشد 

پا به پای دلت دیوانگی کند

و شانه به شانه ی بغضت ببارد

دست به دستت پس کوچه های خیالت را قدم بزند؛ 

پاییز باشد و

کسی نباشد

تو را به موسیقی باد و باران

به آواز و رقصِ برگها دعوت کند

مقابلت بنشیند 

برایت چایی بریزد

فالِ حافظ بگیرد

و به فالت از ته دل بخندد؛ 

پاییز است...! 

فکری برای آمدنت نمیکنی...!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.